در تفحص شهدا،
دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را مینوشت پیدا شد
گناهان یک هفنه او اینها بود:
شنبه: بدون وضو خوابیدم.
یک شنبه: خنده بلند در جمع.
دوشنبه: وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم.
سه شنبه: نماز شب را سریع خواندم.
چهارشنبه: فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت.
پنچشنبه: ذکر روز را فراموش کردم.
جمعه: تکمیل نکردن 1000 صلوات و بسنده به 700.
راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد:
دارم فکر میکنم که چقدر از یه پسر شانزده ساله کوچکترم...
ما چی...
کجای کاریم
حرفامون شده رساله توجیه المسائل
غیبت...
تو روشم میگم
تهمت...
همه میگن
دروغ...
مصلحتی
رشوه...
شرینی
ماهواره...
شبکه های علمی
مال حرام...
پیش سه هزار میلیارد هیچه
ربا...
همه میخورن دیگه
نگاه به نامحرم...
یه نظر حلاله
موسیقی حرام...
آرامش بخش
مجلس حرام...
یه شب که هزار شب نمیشه
بخل...
اگه خدا میخواست بهش میداد
شهدا واقعا شرمنده ایم که به جای با تقوا بودن فقط شرمنده ایم....